divulgence, illumination, demonstration, disclosure, disinterment, exposé, manifestation, revelation, unveiling, detection
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آشکارسازی هویت او
the revelation of his identity
آشکارسازی خوشحالکننده اما اعصابخردکن بود.
The unveiling was happy but nerve-racking.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آشکارسازی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آشکارسازی