آبوهوا sunny, sunlit, sunshiny, bright
یک روز گرم و آفتابی
a warm and shiny day
هوای آرام کالیفرنیا معمولاً معتدل و آفتابی است.
The pacific weather in California is usually mild and sunny.
solar
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
باتری آفتابی
solar battery
سیستم گرمایشی آفتابی
the solar heating system
visible, in view
فقط هنگامی که کار مهمی برای انجام دادن وجود نداشت، آفتابی میشد.
He used to become visible only when there was nothing important to do.
بالاخره آفتابی شد تا مادرش را ببیند.
He eventually became visible to see his mother.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آفتابی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آفتابی