آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

آماده کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / aamaade kardan /

to make ready, to ready, to prepare, to mobilize, to fit

to make ready

to ready

to prepare

to mobilize

to fit

مهیا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

سربازان خود را برای نبرد آماده می‌کردند.

The soldiers were readying themselves for combat.

خود را برای روز مبادا آماده کردیم.

We prepared ourselves against adversity.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت آماده کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آماده کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آماده کردن

لغات نزدیک آماده کردن

پیشنهاد بهبود معانی