آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

اخمو به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / akhmoo /

surly, habitually frowning, morose, forbidding, sullen, sulky, dour

surly

habitually frowning

morose

forbidding

sullen

sulky

dour

ترش‌رو، بداخلاق، عبوس، کسی که اخم می‌کند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

کوین گاهی اوقات واقعا اخمو است.

Kevin can be really surly sometimes.

چرا این روزها انقدر اخمویی؟

Why are you so morose these days?

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اخمو

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت اخمو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اخمو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اخمو

لغات نزدیک اخمو

پیشنهاد بهبود معانی