camp, encampment, campground, military camp, camping ground, barracks, bivouac, campsite
camp
encampment
campground
military camp
camping ground
barracks
bivouac
campsite
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اردوگاه در میان جنگل زیبایی قرار داشت.
The camp was in the middle of a beautiful forest.
سربازان برای محافظت از خود در برابر شرایط سخت آبوهوایی اردوگاه موقت برپا کردند.
The soldiers assembled a bivouac to protect themselves from the harsh weather conditions.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اردوگاه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اردوگاه