nerve-racking, nerve-wracking, unnerving, trying, exasperating
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آن مشکل هشت ماه اعصابخردکن طول کشید.
That problem lasted a nerve-racking eight months.
مصاحبهی اعصابخردکن
unnerving interview
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اعصاب خرد کن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اعصاب خرد کن