آخرین به‌روزرسانی:

افتخار آفرین به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / eftekhaaraafarin /

proud, glorious, honorable

افتخارآمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

ورزشکار مدال طلای افتخارآفرینش را بالای سرش گرفت.

The athlete held his glorious gold medal high above his head.

اجرای افتخارآفرین ارکستر

the glorious performance by the orchestra

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت افتخار آفرین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «افتخار آفرین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/افتخار آفرین

لغات نزدیک افتخار آفرین

پیشنهاد بهبود معانی