آخرین به‌روزرسانی:

افشاندن به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / afshaandan /

to scatter, to sow, to sprinkle, to shake off, to brandish

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد افشاندن

  1. مترادف:
    پخش کردن پراکندن ریختن نثار کردن

ارجاع به لغت افشاندن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «افشاندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/افشاندن

لغات نزدیک افشاندن

پیشنهاد بهبود معانی