آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

الفت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / olfat /

familiarity, friendship, fondness, camaraderie, fellowship, affinity, getting used to, intimacy, company

familiarity

friendship

fondness

camaraderie

fellowship

affinity

getting used to

intimacy

company

انس، دوستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

رشته‌های الفت سست‌ شده بودند.

Bonds of friendship had been loosed.

فقدان الفت در زندگی مشترکشان منشا استیصال هر دوی آن‌ها بود.

The lack of intimacy in their marriage was a source of frustration for both partners.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد الفت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت الفت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «الفت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/الفت

لغات نزدیک الفت

پیشنهاد بهبود معانی