آخرین به‌روزرسانی:

الفت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / olfat /

familiarity, friendship, fondness, camaraderie, fellowship, affinity, getting used to, intimacy, company

انس، دوستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

رشته‌های الفت سست‌ شده بودند.

Bonds of friendship had been loosed.

فقدان الفت در زندگی مشترکشان منشا استیصال هر دوی آن‌ها بود.

The lack of intimacy in their marriage was a source of frustration for both partners.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد الفت

  1. مترادف:
    آمیزش انس خو خوگیری موالفت موانست

ارجاع به لغت الفت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «الفت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/الفت

لغات نزدیک الفت

پیشنهاد بهبود معانی