آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

انسجام به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ensejaam /

cohesion, cohesiveness, coherence, coherency, consistency, continuity, accretion

cohesion

cohesiveness

coherence

coherency

consistency

continuity

accretion

پیوستگی، هماهنگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

افکار او از انسجام کافی برخوردار نیست.

His thoughts lack sufficient coherence.

انسجام تیم در طول ارائه‌ی پروژه مشهود بود.

The team's cohesiveness was evident during the project presentation.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت انسجام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انسجام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انسجام

لغات نزدیک انسجام

پیشنهاد بهبود معانی