حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
oh!, ouch!, alas!
oh!
ouch!
alas!
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اوف انگشتمو له کردی!
Ouch! You trod on my toe!
اوف چراغ را شکستم.
Oh! I broke the lamp.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اوف» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اوف