امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بازیچه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

baaziche
toy, plaything

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
عامیانه gizmo
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بازیچه

  1. مترادف:
    اسباب‌بازی عروسک لعبت ملعبه
  1. مترادف:
    آلت دست مسخره مضحکه

ارجاع به لغت بازیچه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازیچه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بازیچه

لغات نزدیک بازیچه

پیشنهاد بهبود معانی