به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    باقی به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    • فونتیک فارسی

      baaghi
    • difference, rest, arrear, remaining, left, immortal
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد باقی

    1. اسم ≠ فانی
    2. باقیمانده، بازمانده، مانده، موجود
    3. بقیه، تتمه، مابه‌التفاوت
    4. ابدی، پایا، پایدار، پاینده، دایم، مانا، نامیرا

    ارجاع به لغت باقی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «باقی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/باقی

    لغات نزدیک باقی

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری