آخرین به‌روزرسانی:

مانده به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

maande

left (over), remaining, tired out, [n.] difference, remainder, balance

بو

high

flat

close

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مانده

  1. مترادف:
    اسم
  1. مترادف:
    الباقی باقی باقیمانده بقیه تتمه
  1. مترادف:
    تفاوت
  1. مترادف:
    دنباله
  1. مترادف:
    بازمانده خسته درمانده عاجز فرسوده کوفته
  1. مترادف:
    مقیم
  1. مترادف:
    باقی
  1. مترادف:
    بیات

ارجاع به لغت مانده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مانده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مانده

لغات نزدیک مانده

پیشنهاد بهبود معانی