آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

بذل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / bazl /

generosity, bestowal, munificence, donation, granting

generosity

bestowal

munificence

donation

granting

بخشش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

بذل توجه

paying attention

بذل کردن

to bestow, to grant, to donate, to give

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بذل او هیچ مرزی نداشت.

Her generosity knew no bounds.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بذل

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت بذل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بذل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بذل

لغات نزدیک بذل

پیشنهاد بهبود معانی