با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

کرم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

احسان، بخشندگی

فونتیک فارسی

karam
اسم
generosity, greatness, magnanimity, benevolence, liberality, munificence, courtesy, bounty, grandeur, nobility, benefaction, kindness, beneficence, charity

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- کرم و لطف پروردگار

- God's generosity and kindness

- کرم او هیچ مرزی ندارد.

- Her generosity knows no bounds.
چرابه

فونتیک فارسی

kerem
اسم
cream, custard

- کرم نرم و خامه‌ای بود.

- The custard was smooth and creamy.

- کرم وانیلی

- vanilla custard
ترکیب چند ماده که مصرف دارویی یا آرایشی دارد

فونتیک فارسی

kerem
اسم
lotion, cream, crème, daub

- قبل از اینکه به رختخواب برود، لایه‌ی ضخیمی کرم به صورتش زد.

- She applied a thick layer of cream on her face before going to bed.

- خانم‌ها به صورت خود کرم مالیدند.

- The women daubed their faces with cream.

- کرم پوست

- skin lotion
سفید مایل به زرد

فونتیک فارسی

kerem
اسم صفت
رنگ cream (colored)

- کلاه پری کرم روشن بود.

- Pari's hat was light cream.

- برای مهمانی یک پیراهن کرم پوشید.

- She wore a cream-colored dress to the party.
کوخ، شکند

فونتیک فارسی

kerm
اسم
جانورشناسی worm, grub, helminth, verve, vermi-, helmintho-

- کرم زیر پا له شد.

- The worm was trodden underfoot.

- ماهیگیر از یک کرم زنده به عنوان طعمه استفاده کرد.

- The fisherman used a live worm as bait.
لارو برخی حشرات

فونتیک فارسی

kerm
اسم
جانورشناسی larva

- کرم پروانه

- the larva of the butterfly

- دانشمند به دقت کرم را زیر میکروسکوپ بررسی کرد.

- The scientist carefully observed the larva under a microscope.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کرم

ارجاع به لغت کرم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کرم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کرم

لغات نزدیک کرم

پیشنهاد بهبود معانی