آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴

    بیرون کردن به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / biroon kardan /

    to send out, to discharge, to expel, to oust, to drive out, to dislodge, to kick out, to deport, to rout, to evict, to sack, to cashier, to exclude

    to send out

    to discharge

    to expel

    to oust

    to drive out

    to dislodge

    to kick out

    to deport

    to rout

    to evict

    to sack

    to cashier

    to exclude

    اخراج کردن، طرد کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    به‌دلیل نپرداختن کرایه او را از خانه بیرون کردند.

    He was evicted for nonpayment of rent.

    مشتری جنجال‌آفرین را از رستوران بیرون کردند.

    The rowdy customer was kicked out of the restaurant.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بیرون کردن

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    بیرون راندن دفع کردن
    مترادف:
    اخراج کردن طرد کردن
    مترادف:
    منفصل از خدمت کردن
    مترادف:
    مستثنا کردن

    سوال‌های رایج بیرون کردن

    بیرون کردن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «بیرون کردن» در زبان انگلیسی به to remove، to eject، to expel یا to oust ترجمه می‌شود که هرکدام بسته به زمینه کاربرد، معنای دقیق‌تری دارند.

    «بیرون کردن» فعلی است که به عمل خارج ساختن چیزی یا کسی از جایی یا موقعیتی اشاره دارد. این فعل می‌تواند در موارد مختلفی به کار رود، از جمله خروج افراد یا اشیاء از مکان‌ها، حذف موارد نامطلوب، یا اخراج و کنار گذاشتن افرادی از گروه یا موقعیت. مفهوم کلی این فعل انتقال یا حذف از محیط یا شرایط فعلی است.

    از نظر کاربردی، «بیرون کردن» در زبان فارسی بسیار گسترده است و در حوزه‌های متنوعی از جمله امور روزمره، حقوقی، نظامی، پزشکی و اجتماعی استفاده می‌شود. به عنوان مثال، بیرون کردن یک میهمان ناخوانده از خانه، خارج کردن جسمی از بدن، اخراج یک فرد از کار یا کنار گذاشتن عضوی از یک سازمان همه نمونه‌هایی از کاربرد این فعل هستند.

    در ترجمه به زبان انگلیسی، انتخاب واژه‌ی مناسب برای «بیرون کردن» بسته به شدت، نوع و شرایط فعل متفاوت است. برای موارد عمومی‌تر و ساده‌تر، «to remove» کاربرد دارد که به معنی حذف یا برداشتن است. «To eject» و «to expel» بیشتر جنبه رسمی یا قوی‌تری دارند و معمولاً برای اخراج افراد یا اشیاء از مکان یا موقعیت استفاده می‌شوند. «To oust» معمولاً در زمینه‌های سیاسی یا سازمانی برای کنار گذاشتن افراد از مقام‌هایشان به کار می‌رود.

    همچنین، «بیرون کردن» می‌تواند در معنای استعاری نیز به کار رود، مانند کنار گذاشتن افکار یا احساسات منفی از ذهن یا حذف عادت‌های ناپسند از زندگی. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی گستردگی معنایی این فعل و نقش مهم آن در زبان فارسی است.

    «بیرون کردن» فعلی پرکاربرد و چندوجهی است که با توجه به زمینه و شدت عمل، معادل‌های مختلفی در زبان انگلیسی دارد. شناخت تفاوت‌ها و کاربردهای این معادل‌ها به انتقال دقیق‌تر مفهوم و ارتقای مهارت‌های زبانی کمک می‌کند و باعث می‌شود بتوان به صورت مؤثرتر و دقیق‌تر ارتباط برقرار کرد.

    ارجاع به لغت بیرون کردن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بیرون کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیرون کردن

    لغات نزدیک بیرون کردن

    • - بیرون فرستادن سیل وار
    • - بیرون قایق
    • - بیرون کردن
    • - بیرون کردن از شغل
    • - بیرون کردن با تیپا
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.