با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

بی درنگ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

biderang
at once, immediately, directly, immediate, quick, instantly, straight, prompt, promptly, readily, snappy, straightaway, straightway, summary, thereupon, unhesitating
حقوق instanter
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی درنگ

ارجاع به لغت بی درنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی درنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بی درنگ

لغات نزدیک بی درنگ

پیشنهاد بهبود معانی