shameless, shabby, impudent, rude, baldfaced, barefaced, brazen, unblushing
shameless
shabby
impudent
rude
baldfaced
barefaced
brazen
unblushing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رفتار بیشرم او همه را در جلسه عصبانی کرد.
Her shameless attitude annoyed everyone in the meeting.
بیشرم نباش؛ اشتباهاتت را بپذیر.
Don't be shabby; own up to your mistakes.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیشرم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیشرم