امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تحکم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

tahakkom
commanding, domineering

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تحکم

  1. مترادف:
    تعدی زورگویی
  1. مترادف:
    امر حکم دستور فرمان
  1. مترادف:
    داوری قضا قضاوت
  1. مترادف:
    حکومت سلطه فرمانروایی
  1. مترادف:
    تعدی کردن زور گفتن
  1. مترادف:
    حکم کردن فرمان‌دادن
  1. مترادف:
    داوری کردن قضاوت کردن

ارجاع به لغت تحکم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تحکم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تحکم

لغات نزدیک تحکم

پیشنهاد بهبود معانی