encouragement, praise, sanction, accolade, commendation, inducement, acclaim, acclamation
کمی تشویق او را سرحال میکند.
A little encouragement will make him frisky.
صدای تشویق از سالن اجتماعات بلند شد.
Cheers rang out from the assembly hall.
cheering, cheer, applause, clapping
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در میان تشویق حضار سخنرانی خود را آغاز کرد.
She started her speech amid the applause of the audience.
صدای بلند تشویق طرفداران از مایلها آنطرفتر شنیده میشد.
The loud cheering of the fans could be heard from miles away.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تشویق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تشویق