letter of acknowledgement
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از دریافت تشکرنامه برای کمکهایش به پروژه خوشحال بود.
She was pleased to receive a letter of acknowledgement for her contributions to the project.
پساز جلسه، تشکرنامهای ارسال کردم تا قدردانی خود را ابراز کنم.
After the meeting, I sent a letter of acknowledgement to express my gratitude.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تشکرنامه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تشکرنامه