آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

تلاشی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / talaashi /

dispersion, disintegration, collapse, decomposition, fragmentation, breakup

dispersion

disintegration

collapse

decomposition

fragmentation

breakup

پاشیدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

پراکندگی دانه‌ها برای تولیدمثل گیاهان حیاتی است.

Dispersion of seeds is crucial for plant reproduction.

تلاشی مواد آلی برای چرخه‌ی مواد مغذی در اکوسیستم‌ها ضروری است.

The decomposition of organic matter is essential for nutrient cycling in ecosystems.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تلاشی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
ازهم‌گسیختن متلاشی شدن

ارجاع به لغت تلاشی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تلاشی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تلاشی

لغات نزدیک تلاشی

پیشنهاد بهبود معانی