آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

تکالیف به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم جمع
فونتیک فارسی / takaalif /

duties, charges, tasks, devoirs, works

duties

charges

tasks

devoirs

works

وظایف

تکالیف خود را با نیرنگ، بی‌شرمی و خشونت انجام می‌داد.

He performed his duties with cunning, shamelessness, and violence.

او همیشه تکالیفش را باصداقت انجام می‌دهد.

He always performs his duties faithfully.

اسم جمع
فونتیک فارسی / takaalif /

homeworks, assignments

homeworks

assignments

مش‌های مدرسه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

همکلاسی‌هایش را گول می‌زد تا تکالیف او را انجام دهند.

She beguiled her classmates into doing her homework.

همه‌ی تکالبف باید تا جمعه به معلمتان تحویل داده شود.

All assignments must be given in to your teacher by Friday.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تکالیف

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
وظایف وظیفه‌ها تکلیف‌ها
مترادف:
مشق‌ها تمرینات تمرین‌ها
مترادف:
بایدها و نبایدها
مترادف:
مشقات سختی‌ها مشقت‌ها

ارجاع به لغت تکالیف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تکالیف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تکالیف

لغات نزدیک تکالیف

پیشنهاد بهبود معانی