جدا کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

معادل انگلیسی لغت:
abstract, cleave, demarcate, differentiate, disengage, divide, insulate, isolate, part, rupture, screen, seclude, segregate, separate, sequester, sift, single, sort, sunder, try, unhinge

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
شیمی precipitate
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جدا کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جدا کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جدا کردن

لغات نزدیک جدا کردن

پیشنهاد بهبود معانی