آخرین به‌روزرسانی:

جراح به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

برمانگر، برمان‌پزشک

فونتیک فارسی

jarraah
اسم

surgeon, sawbones, medic

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

جراح دست حسن را قطع کرد.

The surgeon amputated Hassan's hand.

جراح کهن‌سال قبل‌از عمل روپوش جراحی تمیزی را پوشید.

The old surgeon put on a clean surgical gown before the operation.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جراح

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جراح» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جراح

لغات نزدیک جراح

پیشنهاد بهبود معانی