فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حاضرجوابی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پاسخ سریع و کنایه‌آمیز

فونتیک فارسی

haazerjavaabi
اسم

readiness to answer, readiness retort, repartee, wordplay, glibness, wisecrack

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

مهارت او در حاضرجوابی برایش دشمن درست کرده است.

Her skill at repartee has made her enemies.

حاضرجوابی او در طول مناظره آمادگی‌اش برای پاسخ به هر سوالی را نشان داد.

Her wordplay during the debate showcased her readiness to answer any question.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حاضرجوابی

  1. مترادف:
    حضورذهن
  1. مترادف:
    بذله‌گویی

ارجاع به لغت حاضرجوابی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حاضرجوابی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حاضرجوابی

لغات نزدیک حاضرجوابی

پیشنهاد بهبود معانی