فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حلول کردن به انگلیسی

معنی‌ها

معادل انگلیسی لغت:

to enter, to approach, to penetrate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

to penetrate, to enter, to approach

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حلول کردن

  1. مترادف:
    فرود آمدن وارد شدن

ارجاع به لغت حلول کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حلول کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حلول کردن

لغات نزدیک حلول کردن

پیشنهاد بهبود معانی