آخرین به‌روزرسانی:

وارد شدن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / vaared shodan /

to become versed, to become informed, to become skilled (in), to become knowledgeable, to learn the ins and outs of

آگاهی یافتن

او امیدوار است که به زبان‌های متعدد وارد شود.

She hopes to become versed in multiple languages.

دانش‌آموزان باید درباره‌ی حقوق خود وارد شوند.

Students should become informed about their rights.

فعل لازم
فونتیک فارسی / vaared shodan /

to arrive, to come in, to get in, to enter, to turn up

ورود کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

تازه شام را تمام کرده بودم که او وارد شد.

I had scarcely finished dinner when he arrived.

شکستن در و وارد شدن به خانه‌ی دیگری غیرقانونی است.

It is unlawful to break and enter somebody else's house.

فعل لازم
فونتیک فارسی / vaared shodan /

to be imported, to be brought in

واردات انجام شدن

بسیاری از کالاها می‌توانند بدون تعرفه وارد شوند.

Many goods can be imported without tariffs.

میوه‌های تازه از بازارهای خارجی وارد خواهند شد.

Fresh fruits will be brought in from overseas markets.

فعل لازم
فونتیک فارسی / vaared shodan /

to be inflicted, to be delivered, to be levelled against (someone)

نسبت دادن

اتهامات علیه این شرکت به‌خاطر شیوه‌های زیست‌محیطی‌اش وارد خواهد شد.

Accusations will be levelled against the company for its environmental practices.

انتقادات شدید بر دولت به‌خاطر سیاست‌هایش وارد خواهد شد.

Severe criticisms will be inflicted on the government for its policies.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت وارد شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وارد شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/وارد شدن

لغات نزدیک وارد شدن

پیشنهاد بهبود معانی