امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

حواله کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

معادل انگلیسی لغت:
to order (the payment of), to draw a cheque for, to delegate, to refer

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
حقوق assign
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حواله کردن

  1. مترادف:
    حواله‌دادن برات کردن
  1. مترادف:
    واگذاشتن واگذار کردن سپردن
  1. مترادف:
    پاس دادن فرستادن
  1. مترادف:
    پرتاب کردن

ارجاع به لغت حواله کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حواله کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حواله کردن

لغات نزدیک حواله کردن

پیشنهاد بهبود معانی