آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

خبرچین به انگلیسی

توضیحات:

همچنین می‌توان از خبررسان و خبرکش به‌جای خبرچین استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / khabarchin /

informant, informer, snitch, talebearer, collaborationist, tattler, tattletale, telltale, betrayer, fink, snitcher, squealer, stool pigeon, traitor

informant

informer

snitch

talebearer

collaborationist

tattler

tattletale

telltale

betrayer

fink

snitcher

squealer

stool pigeon

traitor

سخن‌چین، کسی که رازنگهدار نیست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

خبرچین بدتر از دزد است.

A tattler is worse than a thief.

پلیس از یکی از زندانیان به‌عنوان خبرچین استفاده کرد.

The police used one of the prisoners as their informant.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خبرچین

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
صفت جاسوس خبرکش راید غماز منهی نمام

ارجاع به لغت خبرچین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خبرچین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خبرچین

لغات نزدیک خبرچین

پیشنهاد بهبود معانی