آیکن بنر

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف برای خرید اشتراک هوش مصنوعی

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف خرید AI

اعمال کد تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

خویشاوندان به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم جمع
فونتیک فارسی / khishaavandaan /

family, relatives

family

relatives

فامیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

گاهی اوقات خویشاوندان وبال گردن می‌شوند.

At times, relatives become encumbrances.

او خویشاوندان خود را به منصب‌های بالاتر رساند.

He exalted his own relatives to higher positions.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خویشاوندان

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
اقارب اقربا اقوام کسان منسوبان منسوبین وابستگان
متضاد:
بیگانگان

ارجاع به لغت خویشاوندان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خویشاوندان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خویشاوندان

لغات نزدیک خویشاوندان

پیشنهاد بهبود معانی