آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

خویشاوندان به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم جمع
فونتیک فارسی / khishaavandaan /

family, relatives

family

relatives

فامیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

گاهی اوقات خویشاوندان وبال گردن می‌شوند.

At times, relatives become encumbrances.

او خویشاوندان خود را به منصب‌های بالاتر رساند.

He exalted his own relatives to higher positions.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خویشاوندان

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
اقارب اقربا اقوام کسان منسوبان منسوبین وابستگان
متضاد:

ارجاع به لغت خویشاوندان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خویشاوندان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خویشاوندان

لغات نزدیک خویشاوندان

پیشنهاد بهبود معانی