فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

دادگاه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

محل دادرسی

فونتیک فارسی

daadgaah
اسم

حقوق court, court of justice, law court, tribunal, judicatory

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

منشی دادگاه

clerk of court

دادگاه اتهامات وارده را رد کرد.

The court dismissed the charges.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

حکم دادگاه

a court's decree

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دادگاه

  1. مترادف:
    دادسرا دادگستری عدلیه محکمه

ارجاع به لغت دادگاه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دادگاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دادگاه

لغات نزدیک دادگاه

پیشنهاد بهبود معانی