involved, entangled, afflicted, caught up (in), embroiled
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شرکت داشتن در، درگیر بودن در
be involved in/with
عوامل درگیر، عوامل دخیل، عوامل مربوط
the factors involved
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «درگیر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درگیر