درگیر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گرفتار، دست‌اندرکار

فونتیک فارسی

dargir
صفت
involved, entangled, afflicted, caught up (in), embroiled

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- شرکت داشتن در، درگیر بودن در

- be involved in/with

- عوامل درگیر، عوامل دخیل، عوامل مربوط

- the factors involved
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد درگیر

ارجاع به لغت درگیر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درگیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درگیر

پیشنهاد بهبود معانی