آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

دست‌وپاچلفتی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / dastopaacholofti /

عامیانه clumsy, all thumbs, uncouth, gauche, coltish, klutzy, butterfingers, goofy, ungainly, maladroit, unskillful, uncoordinated, gawky, lumpy, awkward

clumsy

all thumbs

uncouth

gauche

coltish

klutzy

butterfingers

goofy

ungainly

maladroit

unskillful

uncoordinated

gawky

lumpy

awkward

بی‌عرضه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

گارسن دست‌وپاچلفتی سوپ را روی میز ریخت.

The clumsy waiter spilled soup on the table.

او نشان داد چقدر می‌تواند دست‌وپاچلفتی باشد.

She proved how clumsy she could be.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

دست‌وپاچلفتی بودن

to be a klutz

تصادفا بطری آب خودم را به زمین انداختم تا دست‌وپاچلفتی بودن خودم را بیشتر نشان دهم.

To compound my clumsiness, I accidentally knocked over my bottle of water.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دست‌وپاچلفتی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دست‌وپاچلفتی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دست‌وپاچلفتی

لغات نزدیک دست‌وپاچلفتی

پیشنهاد بهبود معانی