brave, valiant, heroic, stouthearted, bravely, daringly, valiantly, boldly, fearlessly
brave
valiant
heroic
stouthearted
bravely
daringly
valiantly
boldly
fearlessly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او تصمیمی دلیرانه گرفت تا برای باورهایش ایستادگی کند.
She made a brave decision to stand up for what she believed in.
رهبر فرماندهی ارتش سربازانش را دلیرانه به نبرد فرستاد.
The commanding leader of the army led his troops fearlessly into battle.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دلیرانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دلیرانه