شکل نوشتاری دیگر این لغت: دلگرمی
assurance, encouragement, trust, confidence, consolation, reliance
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لبخند او به من دلگرمیای داد که برای پیشرفت در برنامههایم نیاز داشتم.
Her smile gave me the assurance I needed to move forward with my plans.
معلم بهطور مداوم به دانشآموزان خود دلگرمی میداد.
The teacher provided constant encouragement to her students.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دلگرمی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دلگرمی