آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

رایانه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

computer, counter

computer

counter

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

باید از یک متخصص رایانه سوال کنی.

You have to ask a computer geek.

در دنیای بدون رایانه، مردم به‌شدت به کتاب‌ها و ارتباطات چهره‌به‌چهره متکی بودند.

In a computerless world, people relied heavily on books and face-to-face communication.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

این رایانه تنها در عرض چند میلی‌ثانیه پاسخ داد که نشان‌دهنده‌ی سرعت پردازشی چشمگیر آن است.

The computer responded in just a few ms, indicating its impressive processing speed.

دارم رایانه جدید را آزمایش می‌کنم.

I’m trying out a new computer.

اثربخشی مولتی‌تسکینگ به قدرت پردازش و حافظه‌ی رایانه بستگی دارد.

The effectiveness of multitasking depends on the processing power and memory of a computer.

بدون حافظه‌ی رایانه، پردازنده نمی‌تواند داده‌های موقت را ذخیره کند.

Without computer memory, the processor cannot store temporary data.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت رایانه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رایانه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رایانه

لغات نزدیک رایانه

پیشنهاد بهبود معانی