passerby, onlooker, bystander
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خودرو سهوا به رهگذر برخورد کرد.
The car mistakenly hit a passer-by.
رهگذر شاهد تصادف بود و با 911 تماس گرفت.
The passerby witnessed the car accident and called 911.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «رهگذر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رهگذر