morale, mood, spirits, mentality, temperament, cheer, esprit
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
روحیهی اعضای تیم ما خوب بود
the morale of our team members was high
چون در امتحان رد شده، روحیهاش خراب است.
he is in the dumps because he failed in the exam
روحیهی بد، روحیهی پایین
low spirits, low morale
روحیهی خوب، روحیهی بالا
high sprits, high morale
روحیهی خود را باختن، روحیهی خود را از دست دادن
to become demoralized, to lose one's morale, to droop
روحیهی کسی را خراب کردن، تضعیف روحیه کردن
to demoralize someone, to dampen one's morale, to psych, to intimidate
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «روحیه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روحیه