proud, honored, gratified, uplifted, prideful, elated
proud
honored
gratified
uplifted
prideful
elated
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فرزندانم مرا سربلند میکنند.
My children make me proud.
ما از شرکت در این رویداد سربلند هستیم.
We are honored to participate in this event.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سربلند» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سربلند