Indian, red man, Native American, redskin, red Indian
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پنجاه سرخپوست برای یورش به کوچنشینان گسیل شدند.
Fifty Indians were sent to raid the settlers.
دو سرخپوست جلو آتش چمپاتمه زده بودند.
Two Indians were squatting in front of the fire.
یک دسته سرخپوست که میکشتند و غارت میکردند
a marauding band of Indians
یک بار دیگر قبایل سرخپوست دست به شورش زدند.
Once again the Indian tribes were up.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرخپوست» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرخپوست