آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

سرپرستی کردن به انگلیسی

معنی‌ها

direct, execute, father, head, overlook, oversee, preside, superintend, supervise

direct

execute

father

head

overlook

oversee

preside

superintend

supervise

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

minister

minister

مجازی engineer

engineer

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرپرستی کردن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت سرپرستی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرپرستی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرپرستی کردن

لغات نزدیک سرپرستی کردن

پیشنهاد بهبود معانی