direct, execute, father, head, overlook, oversee, preside, superintend, supervise
direct
execute
father
head
overlook
oversee
preside
superintend
supervise
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
minister
minister
مجازی engineer
engineer
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرپرستی کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرپرستی کردن