امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سریع‌الانتقال به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

زودفهم، باهوش، تیزفهم

فونتیک فارسی

sari'olenteghaal
صفت
sharp, keen, quick-witted, ready-witted, of quick apprehension, supple, bright, active

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سریع‌الانتقال

  1. مترادف:
    تندفهم تیزفهم تندهوش تیزهوش زودفهم زودیاب
    متضاد:
    دیرفهم

ارجاع به لغت سریع‌الانتقال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سریع‌الانتقال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سریع‌الانتقال

لغات نزدیک سریع‌الانتقال

پیشنهاد بهبود معانی