فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سقف به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

طاق

فونتیک فارسی

saghf
اسم

ceiling, roof, top, housetop, roofing, awning, tectum, canopy

باوجودآنکه قدبلند بود، دستش به سقف نمی‌رسید.

Tall as he was he couldn't reach the ceiling.

یازده تیر چوبی سقف را نگه می‌داشت.

Eleven wooden beams supported the roof.

حداکثر

فونتیک فارسی

saghf
اسم

maximum, the upper limit, ceiling

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

لطفاً از سقف وزن مجاز برای بار فراتر نروید.

Please do not exceed the maximum allowed weight for luggage.

ما باید سقف تعداد شرکت‌کنندگان در مسابقه را تعیین کنیم.

We need to determine the upper limit for the number of participants in the event.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سقف

  1. مترادف:
    بام اشکوب پوشش رویه سمک
    متضاد:
    کف

ارجاع به لغت سقف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سقف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سقف

لغات نزدیک سقف

پیشنهاد بهبود معانی