آخرین به‌روزرسانی:

کف به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / kaf /

restraining, denial

فونتیک فارسی / kaf /

palm, sole

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
فونتیک فارسی / kaf /

insole, sock

فونتیک فارسی / kaf /

floor, foot, bed

فونتیک فارسی / kaf /

froth, foam, scum, lather

dross

فلزکاری

معماری apron

فلزکاری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کف

  1. مترادف:
    رویه سطح
  1. مترادف:
    کفه
  1. مترادف:
    بازداشتن نگه‌داشتن
  1. مترادف:
    برگردانیدن
  1. مترادف:
    خودداری نگهداری
  1. مترادف:
    اتقا

ارجاع به لغت کف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کف

لغات نزدیک کف

پیشنهاد بهبود معانی