to bop, to dig, to poke, to nudge, to punch, to elbow
to bop
to dig
to poke
to nudge
to punch
to elbow
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سقلمهای به پشتم زد.
He bopped me on the back.
او سقلمهای آرام به او زد تا توجهش را جلب کند.
She gave him a gentle nudge to get his attention.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سقلمه زدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سقلمه زدن