فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سوار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    savaar
  • rider, horseman, riding, mounted
  • ارتش
  • trooper
  • cavalryman
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سوار

ارجاع به لغت سوار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سوار

پیشنهاد بهبود معانی