حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
to hiccup, to hiccough
to hiccup
to hiccough
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کودک بعداز خوردن شیر سکسکه کرد.
The baby hiccupped after drinking milk.
وسط ارائهام سکسکه کردم.
I hiccupped in the middle of my presentation.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سکسکه کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سکسکه کردن