making faces, mug, grimace, pulling a wry face, emoji
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او با شکلک صحبت میکرد اما من نمیتوانستم بفهمم واقعاً میخواهد چه چیزی را بگوید.
She spoke in emoji, but I couldn't decipher what she was really trying to say.
شکلک درآوردن
to make faces, to pull a wry face
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شکلک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شکلک